loading...
سایت تفریحی و سرگرمی سه سوت
مرتضی ساسانی بازدید : 197 چهارشنبه 06 اسفند 1393 نظرات (0)

از قدیم الایام یکی از مسئله های بزرگ جوانان این بود که چطور می تواند در همان جلسات محدود آشنایی قبل از ازدواج، به شناخت کافی رسید و به حرف های طرف مقابل اعتماد کرد. خب، ظاهرا این روزها علم به قدر کافی پیشرفت کرده است که به ما در کشف دروغ طرف مقابل کمک کند اگرچه همیشه فرض ما آن است که او راست می گوید؛ مگر اینکه خلافش ثابت شود.

اینجاست که تکنیک های کشف پنهان کاری به کمک می آیند؛ البته اغلب اوقات کشف دروغ زیاد هم کار سختی نیست. در این نوشتار نشانه هایی را می خوانید که اگر مکررا دیده شوند، باید در باور آنچه می شنوید، بیشتر تامل کنید.

1- ناهماهنگی
ما انسان ها می توانیم زبانمان را وادار به دروغ گویی کنیم، اما بدنمان را نه؛ چون وقتی دروغ می گوییم، بدنمان با گفته هایمان هماهنگ نمی شود. درواقع بدن ما همیشه راست می گوید؛ مثلا وقتی کسی بخواهد به دروغ به چیزی پاسخ مثبت بدهد، ممکن است سرش هم زمان کمی به عقب برود که این حرکت به معنی «خیر» است.

 

درحقیقت مغز ما طوری طراحی شده است که تمام واکنش های طبیعی بدن را با هم هماهنگ می کند؛ مثلا اگر کسی به شما گفت که «از دیدنت خیلی خوشحالم»، اما لحظه ای اخم هایش درهم رفت یا بر روی بینی اش چین افتاد، بدانید راست نمی گوید و یا اگر کسی نگاه معنی داری به شما کرد، مجبور نیستید حرفش را باور کنید! یادتان باشد به چشمتان بیشتر از گوشتان اطمینان کنید؛ چون زبان بدن ناخودآگاه اما کلام، خودآگاه است.

همچنین، این ناهماهنگی را می توان میان گفته های خود فرد در زمان های مختلف یا صحبت های او با دیگران، مثلا خانواده اش، مشاهده کرد. حتما شنیده اید که می گویند دروغ گو  کم حافظه است؛ چون فردی که راستش را نمی گوید، مسلما داستانی را از خودش سر هم می کند که ممکن است بعضی قسمت هایش با هم جور نباشند؛ مثلا هیچ کس نمی تواند هر روز عصر به باشگاه ورزشی برود؛ در حالی که ساعت کاری اش 8 تا 21 است!

2- آسمان ریسمان بافتن
وقتی کسی در برابر پرسش های حساس شما از پاسخ های رک و صریح طفره می رود، اجازه دارید به حرفش شک کنید. طفره رفتن می تواند به شکل جواب دادن سوال با سوالی دیگر باشد؛ مثلا در جواب سوال «شما سیگار می کشید؟» می گوید: «این چه سوالی است؟!» یا مثلا در جواب «آیا شما اهل عبادت هستید؟»، می گوید: «چه سوال خوبی پرسیدی! بگذار برایت داستانی را تعریف کنم...». فلسفه بافی هم نوعی طفره رفتن است.

شما فقط یک سوال پرسیدید و او نیم ساعت از این در و آن در می گوید. دست خودش نیست، او می خواهد موضوع اصلی را بپوشاند و ناخواسته آن قدر پرحرفی می کند که موضوع بین حرف ها  گم شود. جواب های دروغ معمولا بسیار طولانی تر از حد طبیعی است و در نهایت هم نمی فهمید بالاخره پاسخ طرف مثبت بود یا منفی؛ مثلا وقتی از طرف مقابلتان درباره وابستگی او به والدینش سوال می کنید و او از مزایای عدم وابستگی می گوید، محترمانه حرفش را قطع کنید، دوباره سوالتان را مطرح کنید و از او جواب مستقیم بخواهید؛ برای مثال بگویید: «فکر کنم منظورم را درست بیان نکردم. منظورم این بود که...»

3- اضطراب و واکنش غیرعادی
اضطراب نشانه های زیادی دارد. اگرچه این مورد در جلسه آشنایی کاملا طبیعی است، اما وقتی علائم اضطراب فقط زمانی بروز می کند که شما موضوع حساسی را پیش می کشید، خوب چشم و گوشتان را باز کنید. یادتان باشد دروغ گویی با پنهان کاری برای هیچ کس آسان نیست و او هرقدر بخواهد این نشانه ها را پنهان کند، قادر نیست علائم ناخودآگاه نظیر عرق کردن، سرخ شدن یا پریدن رنگ چهره، خشک کردن عرق بالای ابرو قبل از شروع و حین صحبت و... را از نظرها دور کند.

برای فهمیدن این موضوع می توانید بحث و موضوع حساس را به درازا بکشانید و علائم اضطراب و واکنش های جانبی دیگر را بررسی کنید. ممکن است یک پرسش خاص فرد را دچار چنان اضطرابی کند که او دچار خشکی گلو شده و مجبور شود مرتبا آب دهانش را قورت دهد، زیادی لب هایش را زبان بزند و یا دستانش را به هم بمالد.

واکنش شدید هیجانی هم از جمله نشانه های عدم صداقت است؛ مثلا وقتی شما می پرسید «شما قبلا ازدواج نکرده اید؟» و او ناگهان از جا می پرد و با خشم و اعتراض می گوید: «واقعا در مورد من چه فکری کرده اید؟» و بعد شما را به بی ملاحظگی و بی احترامی متهم می کند، بدانید که حتما مسئله ای را پنهان می کند؛ چون می داند که موضوع اصلی تحقیقات محلی پیدا شده است؛ در حالی که شخص صادق از سوال شما فقط می رنجد؛ چرا که به هر حال مطرح کردن این پرسش به این شکل کار جالبی نیست!

4- پنهان شدن
پشت راست، سربالا، نگاه مستقیم و حالت بدن باز و راحت از نشانه های صداقت است؛ بنابراین اگر خواستگار شما طوری نشسته است که احساس می کنید می خواهد در زمین فرو برود، یعنی حالت بدنش کاملا بسته، دست ها به بدن چپسبیده، پاها قلاب شده، پشت خمیده و سر پایین است، احتمالا یا دارد از خجالت آب می شود یا دروغ می گوید، البته خجالت تا حدی طبیعی است اما برای کشف بی صداقتی طرف مقابل نیاز به نشانه های بیشتری دارید: فرد دروغ گو شاید ناخودآگاه موانعی را بین خود و شما بگذارد؛ مثلا گوشی، خودکار، کتاب، ظرف میوه یا هر چیز دیگری که دم دستش باشد؛ چرا که این حفاظ نمادین به او احساس امنیت بیشتری می دهد.

اگر می خواهید صداقت یا بی صداقتی او را بفهمید، موانع را بردارید. با او رودررو شوید و واکنش هایش را زیرنظر بگیرید. کف دست مورد دیگری است که می تواند برای شما نشانه صداقت باشد؛ زیرا شما هرگز کف دست فردی را که در حال دروغ گفتن است، نمی بینید. اگر به محض پرسیدن سوالی، دست های شخص به پشت برگردد یا در جیب یا در پشتش پنهان شود، بدانید این همان لحظه حساسی است که شاید سرنوشتتان را عوض کند. یکی از نشانه های فرد دروغ گو، پایین رفتن لحن صداست. او عادی حرف می زند، اما در یکی دو جمله خاص صدایش انگار از ته گلو در می آید؛ نگته را گرفتید؟ ما انسان ها به ندرت می توانیم با صدای بلند و اعتماد به نفس بالا دروغ ببافیم.

منبع:مجله موفقیت

مرتضی ساسانی بازدید : 241 چهارشنبه 06 اسفند 1393 نظرات (0)

هر ساله حدود 500 مرد در بریتانیا به سرطان آلت تناسلی مردانه مبتلا می شوند. بسیاری از آنها زنده می مانند، مخصوصا اگر تشخیص سرطان و درمان آن به موقع انجام شود. این بیماری به طور عمده در مردان مسنی (به ویژه مردان بالای 60 سال) که بهداشت آلت تناسلی خود را در طول زندگی رعایت نکرده اند رخ می دهد.
به عبارت دیگر این افراد اغلب مردانی هستند که ختنه نشده اند و به طور منظم زیر پوست ختنه گاه خود را تمیز نکرده اند. لازم به ذکر است که سرطان آلت تناسلی مردانه در مردانی که ختنه شده اند بسیار نادر است.

 

علل ایجاد سرطان آلت تناسلی در مردان
به نظر می رسد که سرطان آلت تناسلی مردانه به علت التهاب طولانی مدت در سطح آلت تناسلی (به ویژه در زیر پوست ختنه گاه) به وجود می آید. این بیماری از طریق رابطه جنسی منتقل نمی شود. البته محقان معتقدند که بیش از نیمی از موارد ابتلا به این سرطان به ویروس پاپیلومای انسانی مربوط می شود که این ویروس از طریق رابطه جنسی قابل انتقال است.
سیگار کشیدن نیز یکی از عوامل خطر ابتلا به سرطان آلت تناسلی مردانه می باشد. احتمالا این قضیه به تاثیر منفی مصرف توتون و تنباکو بر روی سیستم ایمنی بدن مربوط می شود.
محققان دانمارکی در طی تحقیقات خود به این نتیجه رسیده اند که این سرطان در افرادی که از کاندوم استفاده می کنند کمتر رایج است.

 

علائم سرطان آلت تناسلی در مردان عبارتند از :
- تغییر رنگ پوست آلت تناسلی
- تشکیل یک توده زیر پوست ختنه گاه و یا بر روی سر آلت تناسلی
- بروز زخم و یا زگیل زیر پوست ختنه گاه و یا بر روی سر آلت تناسلی
- خونریزی و یا ترشحات بدبو از آلت تناسلی

 

 اگر شما با هر گونه ضایعات و یا اختلال غیر طبیعی در آلت تناسلی خود مواجه شدید حتما به پزشک مراجعه کنید. البته در واقع بسیاری از لکه ها، توده ها و برجستگی های رو آلت تناسلی مردان یا بی ضرر هستند و یا به علت عفونت ناشی از یک بیماری مقاربتی به وجود آمده اند. اگر پزشکتان کوچکترین شکی نسبت به سرطان آلت تناسلی داشته باشد، حتما شما را به یک متخصص اورولوژیست و یا انکولوژیست ارجاع خواهد داد.

 

تشخیص سرطان آلت تناسلی مردان چگونه است؟
به احتمال زیاد متخصص، از آلت تناسلی شما نمونه برداری خواهد کرد (یک تکه کوچک از بافت را جدا خواهد کرد) و برای بررسی های بیشتر به آزمایشگاه خواهد فرستاد. این کار به تشخیص سرطانی یا غیر سرطانی بودن عارضه کمک می کند. البته ممکن است پزشک برای شما آزمایش های دیگری مانند نمونه برداری از غدد کشاله ران، سنوگرافی و یا CT scan از قسمت پایین تنه را تجویز کند.


درمان سرطان آلت تناسلی چگونه است؟
اگر ابتلای شما به سرطان آلت تناسلی تائید شد، ممکن است روش های درمانی زیر بر روی شما انجام شود:
- عمل جراحی به منظور از بین بردن ضایعات. اگر بخواهیم صادقانه بیان کنیم، باید بگوییم که در واقع در این عمل جراحی بخشی از آلت تناسلی (و در برخی موارد کل آلت تناسلی) طی یک عمل جراحی برداشته می شود.

- پرتو درمانی (کمتر رایج است)
- شیمی درمانی (به ندرت)


بعد از تشخیص سرطان، تا زمانی که پزشک به شما اجازه نداده است نباید رابطه جنسی داشته باشید. اگر طی فرایند درمان بخشی از آلت تناسلی شما قطع شده باشد، ممکن است رابطه جنسی برای شما مقداری دشوار شود.

معمولا در این حالت برای ادرار کردن با مشکل مواجه نخواهید شد. البته تکنیک های جراحی جدیدی وجود دارند که با استفاده از بافت های گرفته شده از سایر بخش های بدن تا حد قابل قبولی می توان آلت تناسلی مردانه را بازسازی کرد.


حتما در مورد احساسی که دارید با شریک جنسی خود صحبت کنید.
اگر شما برای این قضیه احساس افسردگی و یا ناراحتی می کنید و حس می کنید این قضیه بر زندگی شما تاثیر منفی گذاشته است بهتر است علاوه بر پزشکتان به یک مشاور و یا روانشناس مراجعه کنید.
منبع : shafajoo.ir

مرتضی ساسانی بازدید : 271 دوشنبه 27 بهمن 1393 نظرات (0)

خود ارضایی دختران

یک عضو هیئت علمی دانشکده پرستاری- مامایی دانشگاه شاهد با بیان اینکه آنورگاسمی یکی از مهمترین عوارض خود ارضایی دختران است تاکید کرد:« ممکن است این افراد در دوره مجردی با خود ارضایی بتوانند نیازهای جنسی خود را برآورده کنند اما درآینده رضایتمندی جنسی درزندگی مشترک و لذت به ارگاسم رسیدن با همسر خود را از دست خواهند داد.»

خود ارضایی دختران،عوارض خود ارضایی دختران،خود ارضایی،رضایتمندی جنسی،ارگاسم

معصومه حیدری در گفت و گو با خبرنگار سلامت نیوز گفت:«خود ارضایی در دختران با تحریک قسمت های خارجی دستگاه تناسلی رایج تر است که صدمه چندانی به دستگاه تناسلی نمی رساند اما زمانی که خود ارضایی دختران با تحریک قسمت های داخلی تر دستگاه تناسلی باشد بسته به نوع فشار و ناحیه لمس شونده ممکن است در صورتی که به صورت مداوم خود ارضایی تکرار شود آسیب های جدی به دستگاه تناسلی دختران وارد سازد.»

وی ادامه داد:«در برخی موارد خود ارضایی در دختران با تخیلات جنسی، دیدن تصاویر و فیلم صورت می گیرد که فرد با دیدن این تصاویر به هیجان می رسد و در این صورت آسیبی به دستگاه تناسلی وی وارد نمی شود اما سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا خود ارضایی از لحاظ شرعی و بهداشتی نفی شده است؟

واقعیت این است که دختران و پسران با بلوغ دچار تغییرات هورمونی و جسمانی می شوند و در دوره ای قرار می گیرند که نیازهای جنسی آنها شعله ور شده و راهی برای ارضاء ندارند و ممکن است به سمت خود ارضایی کشیده شوند اما همانطوری که می دانید ازدواج تنها راه صحیح ارضای افراد است و ما رفتارهای پرخطر جنسی را نهی می کنیم و بایستی به مقتضای سن و رشد و نیازهای فکری ازدواج به موقع صورت گیرد چرا که نیازهای جنسی یک روند فیزیولوژیک دارد و باید طی شود و افرادی که از لحاظ شرعی مقیدند نیازهای جنسی خود را در جاده صحیح خود قرار دهند بایستی ازدواج کنند.»

عوارض خود ارضایی دختران

این کارشناس ارشد مامایی در ادامه به خبرنگار سلامت نیوز گفت:«خود ارضایی در دختران عوارض بسیاری را در پی خواهد داشت و در صورتی که به صورت رفتار روزانه درآید خطرناک می شود و مانند هر اعتیادی،روح و جسم و روان فرد را به هم می ریزد و زمانی که فردی اقدام به خود ارضایی می کند خیلی سریع فاز هیجان جنسی اتفاق می افتد و جنبه های مهم و عاطفی در یک ارتباط صحیح جنسی را دریافت نمی کند و دچار خلاء عاطفی، افسردگی، اضطراب و عدم اعتماد به نفس می شود و بعد از ازدواج در یک رابطه زناشویی دیگر تحریک نمی شود و در به ارگاسم رسیدن دچار مشکل می شود چرا که با خود ارضایی شرطی شده است تا در یک وضعیت خاصی که خود را تحریک می کند به ارگاسم برسد و به هنگام نزدیکی به همسر خود به یاد رفتارهای خود می افتد و گمان می کند تنها در آن شرایط می تواند به ارگاسم برسد.»

این درمانگر اختلالات جنسی بانوان افزود:«یکی از مهمترین مشکلاتی که این زنان به آن دچار می شوند این است که دچار نارضایتی جنسی شده و رفته رفته با بی میلی جنسی مواجه می شوند بنابراین بایستی گفت ممکن است این افراد در دوره مجردی با خود ارضایی بتوانند نیازهای جنسی خود را برآورده کنند اما آینده طولانی زندگی مشترک و لذت به ارگاسم رسیدن با همسر خود را از دست خواهند داد.»

چگونه می توان از خود ارضایی دست کشید؟

همکار علمی کلینیک سلامت خانواده افزود:«از جمله راههای پیشنهادی برای ترک خود ارضایی دختران پرداختن به فعالیت های مختلفی از جمله ورزش کردن، مطالعه کردن، با خستگی به خواب رفتن و تفریحات ، نخوردن غذاهای محرک و عدم استفاده از لباس های تنگ است همچنین نباید به مدت طولانی در حمام زیر دوش آب باشند و مهمتر از همه این موارد دوری کردن از محرکات و دوستی با جنس مخالف و تماشای فیلم های محرک است تا فرد به سن مناسب ازدواج برسد و با ازدواج بتواند نیازهای خود را به طور صحیحی ارضاء کند.»

مرتضی ساسانی بازدید : 269 چهارشنبه 22 بهمن 1393 نظرات (0)

بارداری چالش های مخصوص به خود را به همراه دارد و مطمئنا شما می خواهید همه چیز را برای جنین در حال رشد به بهترین شکل انجام دهید. اما در حالی که هر کس توصیه ای متفاوت به شما می کند، چطور می توانید بفهمید که کاری درست یا نادرست است؟ باورها و فرض های نادرست درباره بارداری بسیار متداول است. باور نادرست باوری است که علیرغم وجود شواهد متناقض با آن، همچنان ادامه دارد در حالی که فرضیه های نادرست در غیاب شواهد علمی به حیات خود ادامه می دهند.

امتناع از خوردن غذاهای پر ادویه : این باور که خوردن غذاهای پرادویه باعث تحریک زایمان می شود، نادرست است. شواهد علمی نشان داده اند که زایمان با سیگنال های بیولوژیکی تحریک می شود که بعضی از این سیگنال ها به خوبی قابل درک و بعضی دیگر نامشخص هستند. در یک بارداری معمولی تا زمانی که شما از تغذیه مناسب برخوردار باشید، هیچ مدرکی مبنی بر تاثیر نوع تغذیه بر تاریخ زایمان وجود ندارد.

رابطه میان ضربان قلب و جنسیت جنین : هیچ رابطه ای میان ضربان قلب جنین و جنسیت او وجود ندارد. این باور در گذشته وجود داشته اما مطالعات علمی آن را رد کرده است. ضربان قلب جنین تحت تاثیر رشد و حرکت او تغییر می کند. ضربان قلب جنین در ابتدا آرام تر است و در حدود ۸ تا ۱۰ هفتگی ضربان قلب به  ۱۷۰ تا ۲۰۰ در دقیقه می رسد. با به نیمه رسیدن بارداری این تعداد به ۱۲۰ تا ۱۶۰ در دقیقه می رسد. با حرکت کردن جنین ضربان قلب او بالاتر می رود و هیچ کدام از این تغییرات با جنسینت جنین رابطه ای ندارد.

فقط یک روز در ماه امکان بارداری وجود دارد : تخمک انسان تنها ۱۲ تا ۲۴ ساعت زنده می ماند. اما به هر حال این به این معنا نیست که تنها با یکبار نزدیکی در ماه می توان باردار شد. بلکه باید نزدیکی در طول ۶ روز تخمک گذاری ( ۵ روز قبل و روز تخمک گذاری ) انجام شود و بیشترین احتمال بارداری ۲ روز قبل و روز  تخمک گذاری است.

آیا لقاح در رحم صورت می گیرد : بارور شدن تخمک توسط اسپرم ۱۰ تا ۱۲ ساعت بعد از تخمک گذاری در لوله فالوپ انجام می شود. لقاح در سوم بیرونی لوله فالوپ صورت می گیرد و در رحم اتفاق نمی افتد.

رابطه خشکی و نرمی پوست دست با جنسیت جنین: این باور مبنی بر اینکه اگر دستتان خشک می شود، نوزاد پسر و اگر دستتان مرطوب و نرم است نوزاد دختر است، اشتباه است.  ارتباط وضعیت پوست دست شما در دوران بارداری با جنسیت جنین از نظر علمی ثابت نشده است.

سوزش سردل و موهای جنین: این باور که  سوزش زیاد سردل به معنی پرمویی جنین است کاملا نادرست است. سوزش سردل به دلیل تحت فشار قرار گرفتن معده توسط جنین در حال رشد، اسید معده راحت تر به عقب و از معده به سمت مری برمی گردد و باعث رفلاکس می شود.

شکل و فرم شکم و جنسیت جنین: جنسیت نوزاد را نمی توان بر مبنای شکل شکم حدس زد.

ناباروری در زنان بیشتر است: در حدود ۵۰ درصد از ناباروری ها به مردان مربوط است. ۳۰ درصد از ناباروری ها کاملا به زنان، ۳۰ درصد به مردان و ۲۰ درصد به هردو و حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد موارد نامشخص است.

آب و هوا و زایمان: ماه کامل یا آب و هوای بد احتمال زایمان را افزایش نمی دهد. تحقیقات نشان داده اند که هیچگونه ارتباطی میان آب و هوای بد و طوفانی و یا وضعیت ماه و زایمان زودرس وجود ندارد.

دلائل سقط جنین: بیشتر داستان هایی که در مورد سقط جنین وجود دارد، داستان های قدیمی هستند که در آنها سقط جنین به هر دلیلی می تواند اتفاق بیفتد. این دلایل از استرس گرفته تا نزدیکی، ورزش بیش از حد، سرنوشت بد و حتی تاثیرات ستاره ها و سیاره ها متفاوت هستند. بسیاری از زنان باردار بعد از سقط جنین دچار احساس گناه می شوند و فکر می کنند ممکن است کار نادرستی انجام داده اند و یا به اندازه کافی از جنین محافظت نکرده اند که این اتفاق افتاده است. اما واقعیت این است که در سه ماهه اول بارداری سقط جنین بسیار شایع است. در بیشتر موارد علت سقط ناهنجاری کروموزومی یا ژنتیکی است که راهی برای جلوگیری از آن وجود ندارد. علت سقط در سه ماهه دوم هم معمولا ناشناخته است.

تهوع صبحگاهی و جنسیت جنین: رابطه کمی میان تهوع صبحگاهی و جنسیت جنین وجود دارد. با آنکه بیشتر متخصصین این نظریه را رد می کنند اما بعضی از تحقیقات نشان داده اند زنانی که در دوران بارداری دچار تهوع شدید می شوند و حتی مجبور می شوند به بیمارستان مراجعه کنند، تقریبا بیش از نصف آنها یعنی در حدود ۵۳ تا ۵۶ درصد صاحب فرزند دختر می شوند و دوباره در بین کسانی که تهوع شدیدتری دارند نسبت تولد پسر و دختر برابر است و اینکه آیا این مسئله در مورد موارد خفیف تر هم صدق می کند یا خیر، هنوز ناشناخته است.

چرخه عادت ماهانه طبیعی: چرخه طبیعی عادت ماهانه می تواند از ۲۱ تا ۳۵ روز متفاوت باشد. این چرخه در زنان مختلف، متفاوت است و تخمک گذاری حتی در زنانی که چرخه منظمی دارند، همیشه در یک روز مشخص اتفاق نمی افتد.

قرار گرفتن در معرض اشعه ایکس در دوران بارداری: در حالی که باید از قرار گرفتن بدون دلیل در معرض تابش اشعه ایکس در دوران بارداری اجتناب کرد اما در صورت نیاز به استفاده از اشعه درمانی برای تشخیص بی ضرر است. تابش های مرتبط با اشعه ایکس درمانی زیر سطح ناامن هستند و هیچ مدرکی دال بر مضر بودن آنها برای جنین وجود ندارد.

سمت چپ یا سمت راست رحم: آیا جنین دختر و پسر در جهت های مختلف رحم رشد می کنند؟ افسانه هایی مبنی بر اینکه پسران در سمت راست و دختران در سمت چپ رحم رشد می کنند، وجود دارد که قدمت آنها به قرن پنجم قبل از میلاد مسیح باز می گردد. این باور واقعیت ندارد و جنسیت جنین به کروموزوم X  یا Y موجود در اسپرم در زمان لقاح وابسته است و به محل لقاح در رحم ارتباطی ندارد.

نزدیکی و انجام تمرینات ورزشی به جنین آسیب می رساند: با رعایت محدودیت های مشخص، هیچ توصیه ای مبنی بر خودداری از نزدیکی یا انجام تمرینات ورزشی در دوران بارداری وجود ندارد. جنین داخل رحم محافظت می شود و به همین علت نزدیکی نمی تواند به او آسیبی برساند و انجام تمرینات ملایم ورزشی نه تنها منع نشده است بلکه انجام آن در بارداری توصیه می شود اما از آنجا که حرارت بیش از حد بدن می تواند به جنین در حال رشد آسیب برساند، باید از ورزش در آب و هوای گرم اجتناب کنید. اگر بارداری به علت خونریزی، احتمال زایمان زودرس و یا مشکلات دیگر همراه است، ممکن است پزشک شما را از انجام برخی فعالیت های ورزشی خاص و مقاربت منع کند.

خوابیدن طاق باز در بارداری: یک تحقیق در سال ۲۰۱۱ در نیوزلند نشان داده است که مرده زایی در زنانی که بعد از هفته ۲۸ روی پهلوی چپ می خوابند، کمتر است. در مراحل بعدی بارداری، فشار جنین و رحم که بزرگ شده اند به رگهای اصلی و پشتی فشار می آورند و فشار خون را از پایین تنه به سمت قلب کاهش می دهند. این وضعیت می تواند در شرایط زایمان به تاخیر افتاده، فشارخون بالا، ناکارآمدی کلیه ها و یا وجود مشکل در رشد جنین خطرناک باشد. به طور کلی این باور که خوابیدن طاق باز می تواند به جنین آسیب برساند هم درست و هم نادرست است. برای زنانی که از نظر سلامتی در وضعیت مناسب و طبیعی هستند، بهترین وضعیت خوابیدن، به ویژه در سه ماهه اول و دوم همان حالتی است که بیشترین احساس راحتی را دارید.

حمام کردن (وان حمام) در دوران بارداری: نگرانی در مورد احتمال ورود عفونت از واژن به رحم از دهانه رحم، باعث چنین توصیه هایی می شود اما هیچ خطر شناخته شده ای که با حمام کردن در بارداری ارتباط داشته باشد، شناخته نشده است. درجه حرارت آب نباید بیشتر از ۳۸ درجه سانتیگراد باشد.
منبع : نی نی سایت

منبع : مـغلـطـه

مرتضی ساسانی بازدید : 185 چهارشنبه 22 بهمن 1393 نظرات (0)

آيا واقعا مي‌دانيد همسرتان چه مي‌خواهد؟ سعي کنيد متوجه شويد. شايد شما و همسرتان آنقدرها هم که فکر مي‌کنيد از هم فاصله نداشته باشيد. وقتي هر دوي خونسرد و منطقي هستيد، در اين مورد صحبت کنيد و يکديگر را سرزنش نکنيد واضح و روشن حرف بزنيد.

رابطه يعني گفت‌وگو و سازش و اين موضوع هيچ‌وقت تمام نمي‌شود. دنبال فرصت باشيد. برنامه‌اي ترتيب دهيد که براي هر دويتان جذاب باشد. به شيوه خودتان رفتار کنيد تا موفق شويد. اگر با يک برنامه موافقت مي‌کنيد و بعد از مدتي مي‌بينيد برايتان جاذبه‌اي ندارد، دوباره کنار هم بنشينيد و برنامه تازه‌اي بچينيد. همسران به‌ندرت تمايل براي برقراري رابطه زناشويي در زمان‌هاي يکسان دارند. پس حد وسط را بگيريد تا هر دو از اين رابطه لذت ببريد.

رابطه‌تان را براساس رابطه زناشويي پيش نبريد. شما به عشق، مهرباني و غمخواري نياز داريد و رابطه زناشويي مي‌تواند واکنشي براي اينها باشد. هر وقت دوست داريد همسرتان را بغل کنيد، اين کار را انجام دهيد. زندگي زناشويي فعالي داشته باشيد و براي يکديگر عشق و احترام زيادي قائل باشيد.

افراد مختلف زبان متفاوتي براي بيان عشق دارند. مثلا وقتي آقايي در کارهاي منزل به همسرش کمک مي‌کند، انتظار دارد او «دوستت دارم» را از لابلاي کارهايش بشنود. آيا همسرتان زبان عشق شما را متوجه مي‌شود؟

به نيازهاي احساسي‌تان خوب دقت کنيد که روابط زناشويي‌تان را کاملا تحت تاثير قرار مي‌دهد.

گرچه اصل وجود غريزه جنسي، غريزي و فطري است اما در انسان برخلاف ساير جانداران، کيفيت رابطه زناشويي و انجام رفتار جنسي، غريزي نيست بلکه آموختني است و بايد روش صحيح آن را ياد گرفت. به همين دليل، يکي از نکته‌هاي ضروري براي هر زوجي اين است که دانستني‌هاي لازم را براي اين کار به‌دست آورد که شامل مقدمات رابطه زناشويي، شناخت نيازهاي عاطفي يکديگر در هنگام رابطه و رعايت آن، شناخت شيوه‌هاي مختلف رابطه زناشويي، آگاهي از راه‌هاي جلوگيري از بارداري، رعايت بهداشت ظاهري مثل مسواک زدن، خوشبو بودن و… آگاهي از نکات بهداشتي در رابطه و رعايت آن، آگاهي ضمني از اختلال‌هاي جنسي و… مي‌شود. براي يادگيري همه اين موارد مي‌توان از کتاب‌هاي مفيدي که در اين زمينه تاليف شده، استفاده کرد يا از مشاوران خانواده راهنمايي گرفت.

بهره گیری از تجربیات جنسی درتعادل رابطه جنسی

از خودتان يا همسرتان بپرسيد: «آيا واقعا خيلي خسته‌اي؟ يا از همسرت خسته‌اي؟»

آيا همسرتان را سر ذوق مي‌آوريد؟ بايد سعي کنيد در پيش‌نوازي، تحريک‌کننده باشيد تا همسرتان را بيشتر جذب کنيد. اگر همسرتان از سروکله زدن روزانه با فرزندانتان خسته است، سعي کنيد کارهايي انجام دهيد که از فشار رواني همسرتان کاسته شود. مثلا آخر شب مي‌توانيد حمام را برايش آماده کنيد تا کمي آرام بگيرد و خودتان فرزندانتان را به رختخواب بفرستيد. حتي با کوچک‌ترين رفتار هم مي‌توانيد به نظر همسرتان رومانتيک بياييد.
از پزشکتان در مورد تاثير عوامل بيوشيميايي و هورموني بر افزايش يا کاهش تمايل جنسي اطلاعات بگيريد.

منبع : هفته نامه زندگی مثبت

مرتضی ساسانی بازدید : 195 سه شنبه 14 بهمن 1393 نظرات (0)

چرا شعله عشق بعد از ازدواج فروکش میکند؟

 

زوجهای بیشماری شکایت میکنند که شعله عشقی که در آغاز رابطه شان بوده، فروکش کرده و خاموش شده است. خیلی ها آن را به گردن تفاوتهای بین دو طرف میاندازند که به مرور زمان و با شناخت بیشتر آنها را از هم دور میکند.

موج “مردگی” که بعد از ماه های پرهیجان اول، رابطه را در خود غرق میکند، باعث میشود خیلی از زوجها امید خود را از دست داده و جای دیگری جز رابطه شان به دنبال آن هیجان بگردند. باوجود یافته های محققان که نشان میدهد 60-30 درصد از زوجها در نقطهای از زندگی مشترک خود اقدام به خیانت میکنند، دیگر زمان آن رسیده که علل فروکش کردن هیجان روابط را بررسی کنیم. واقعاً چه چیز باعث میشود آن شور و اشتیاق اولیه به بی علاقگی و بی تفاوتی تبدیل شود؟ چه چیزی تپش قلب شما از روی هیجان را به بی حوصلگی و نارضایتی تغییر میدهد؟

برای تشخیص علت جدا کردن زوجها از هم، خیلی خوب است که با مفهوم “پیوند خیالی” آشنا شوید. پیوند خیالی به نوعی ارتباط اطلاق میشود که بعنوان جایگزینی برای یک رابطه عاشقانه واقعی عمل میکند. این توهم ارتباط و نزدیکی به زوج این امکان را میدهد که با وجود فاصله احساسی، خیالی از عشق و دوست داشتن برای خود داشته باشند.

همانطور که زنی که پس از شش سال زندگی مشترک در حال جدایی بود، می گفت، “من از کودکی از تنها ماندن میترسیدم اما این را هم میدانستم که از نزدیک بودن به یک نفر دیگر هم میترسیدم. ازدواج مشکل من را حل کرد: شوهرم از نظر فیزیکی آنجا بود، پس لازم نبود که از تنها ماندن بترسم و من هم طوری رفتار میکردم که او را در فاصله ای از من نگه میداشت که از نظر احساسی برایم قابل تحمل باشد.”

نزدیکی جسمی و فاصله احساسی از مشخصه های پیوند خیالی است. این پیوند زمانی شکل میگیرد که حس واقعی و جدی عشق، احترام و جاذبه با خیالات امنیت، ارتباط و محافظت جایگزین میشود. بااینکه همه اینها به نظر خصوصیاتی مثبت را یک ارتباط صمیمی میرساند اما جایگزین کردن یک اولویت فیزیکی میتواند هر رابطه صمیمی را خراب کند.

افرادیکه پیوند خیالی دارند، برنامه را به اتفاقات خودبخودی و امنیت را به عشق ترجیح میدهند. آنها سعی میکنند که با هم باشند اما بدون انرژی، استقلال و محبتی که روزی به زندگیشان رنگ میداد. خطر تلفیق زندگیمان با کسی دیگر این است که معمولاً احترام و علاقه ای که در ابتدا داشتیم را از دست میدهیم. حتی اینقدر صبر میکنیم که خودمان را هم در رابطه از دست میدهیم، به جای اینکه ویژگیهای خاصی که به ما اعتمادبه نفس میداد و باعث جذب شدن همسرمان به ما شده بود را حفظ کنیم. وقتی زوجها این حسهای واقعی را به هم از دست میدهند، به جای اینکه با این روند مخرب مبارزه کنند، یا رابطه را دور می اندازند یا عمیقتر در خیال ترس از دست دادن همدیگر و تنها ماندن فرو میروند. خوشبختانه این احساسات و هیجانات قابل برگشت هستند.

پیوندهای خیالی به صورت دائم وجود دارند. بعضی زوجها در این خیالات عمیقتر میشوند. بیشتر افراد بین لحظاتی که واقعاً صمیمی و نزدیک هستند و لحظاتی که خیال را جایگزین عشق واقعی میکنند، در نوسانند. با تشخیص میزان درگیر کردن خودتان در پیوند خیالی میتوانید با عادات و رفتارهای منفی مبارزه کرده و مراحلی جدید و هیجان انگیز از رابطه تان را تجربه کنید. در زیر به چند راه اصلی به شما معرفی میکنیم که کمکتان میکند بفهمید تا چه اندازه درگیر پیوند خیالی شده اید و چطور با آن مبارزه کنید.

از دست دادن جاذبه جنسی ــ وقتی در پیوند خیالی باشیم، به مرور زمان مقداری جاذبه جنسیمان به او را از دست میدهیم. تکیه کردن به کسی برای اینکه از ما مراقبت کند یا ما از او مراقبت کنیم، فشار سنگینی بر رابطه مان وارد میکند. کمکم آن فرد را جزئی از خودمان میبینیم و در آن چارچوب، شعله آن عشق که ما را به سمت هم کشیده بود، کمتر میشود. وقتی به طرفمان بعنوان فردی مستقل با شخصیتی جذاب نگاه کنیم، هیجان همیشه در رابطه مان خواهد ماند.

تلفیق هویتها ــ آیا وقتی به رابطه تان نگاه میکنید، میتوانید راههایی که شما و همسرتان پا روی مرزهای همدیگر میگذارید را تشخیص دهید؟ آیا به جای اینکه بگویید، «او» یا «من»، میگویید «ما»؟ حفظ استقلال شخصیتهایمان در رابطه، بهترین راه برای حفظ جذابیت طرف مقابلمان است، این جدا کردن شخصیتها از هم نه تنها شما را از هم دورتر نکرده بلکه باعث میشود همسرتان جذابیت بیشتری برایتان داشته باشد. موقعیتی که برای بار اول عاشق میشوید را در نظر بگیرید. براساس همان خصوصیات و ویژگیهای خاص و منحصر به فرد است که جذب طرف مقابلتان میشوید. استقلال شخصیت اوست که علاقه و احترام در شما ایجاد کرده و شما را به سمت او میکشاند.

فراموش کردن خود و رسیدگی کمتر به خودتان ــ وقتی به درجه ای از آسایش و راحتی در رابطه میرسیم، کمتر به ظاهر خودمان توجه میکنیم. دیگر بدون توجه و ملاحظه رفتار کرده و خیلی اوقات ممکن است موجب آزرده خاطر شدن همسرمان شویم. ممکن است وزنمان بالا رود، عادتهایی ناسالم پیدا کینم، کمتر ورزش کنیم و بیشتر تنقلات بخوریم. این عادتها فقط از روی راحتی و آسایش نیست. اینها روشهایی برای محافظت از خودمان از نزدیکی مداوم است. این عادتها معمولاً اعتمادبه نفس ما را از بین برده طرفمان را از ما دور میکند.

نداشتن فعالیتهای اشتراکی ــ معمولاً در ابتدای رابطه همه ما هیجان داریم که چیزهای جدید را با هم امتحان کنیم و ماجراهای جدید را تجربه کنیم. وقتی رابطه به شکل عادت درمی آید، درمقابل تجربیات جدید مقاومت میکنیم. بدگمان تر و انتقادی تر میشویم و تمایل کمتری برای انجام فعالیتهای مشترک با همسرمان نشان میدهیم. خیلی مهم است که علایق همسرتان را در نظر داشته و فعالیتهایی که هر دو از آن لذت میبرید را در کنار هم انجام دهید. عشق در خلاء نمیتواند وجود داشته باشد. کمی سرعت زندگیتان را پایینتر بیاورید و برای حرفزدن و ارتباط برقرار کردن با هم وقت بگذارید تا بتوانید صمیمیتتان را حفظ کنید. انجام کارهایی که به همسرتان نشان دهد دوستش دارید، به روشن نگه داشتن شعله عشقتان کمک میکند.

ارتباط شخصی کمتر ــ وقتی برای حرف زدن با همسرتان وقت میگذارید، آیا درمورد چیزهایی معنادار حرف میزنید؟ آیا گفتگوهایتان بیشتر حالت عملی و کاری گرفته و رنگ دوستی ندارد؟ خیلی مهم است که زندگیهایمان را با کسانی که دوست داریم تقسیم کنیم. بااینکار میتوانیم خیلی بیشتر آنها را بشناسیم. با این روش آنها را به صورت افرادی مستقل از خودمان میبینیم. این کمکمان میکند آنها را نه به اجبار بلکه به اندازهای واقعی دوست داشته باشیم. کمک میکند دوستی بین خودمان ایجاد کنیم که وقتی میخواهیم حرفی به همسرمان بزنیم، کمتر انتقادی رفتار کرده و وقتی طرفمان نظر خودش را به ما میگوید، حالت دفاعی به خودمان نگیریم. همه این تلاشها، عشق را در رابطه مان تقویت کرده و جاذبه میانمان را بالا میبرد.

فرو خوردن خشم ــ وقتی برای مدتی طولانی با کسی باشیم، خصوصیات منفی آنها را لیست کرده و طوری ضد او میشویم که ما را نسبت به او بدگمان میکند. اگر کینه یا خشمی را در خودتان احساس میکنید، سعی کنید بفهمید. آیا به طریقی ملایم آن را بیرون می ریزید؟ کنار آمدن با مشکلات از جایگاهی عاقلانه باعث میشود حس محبت و دوست داشتنتان را از بین نبرید. شاید ارتباط و گفتگوی صادقانه سخت باشد اما کمکتان میکند همسرتان را بهتر بشناسید تااینکه بخواهید با عینک بدبینی به او نگاه کنید. وقتی عادت کنیم احساساتمان را در خودمان بریزیم و به جای مطرح کردن آنها با همسرمان، بر علیه او جبهه بگیریم، روی یخ اسکیت کرده ایم. حتی وقتی کمکم احساس نزدیکی کنیم، به محض اینکه همسرمان کاری کند که دوست نداریم، دوباره حالت انتقادی میگیریم. وقتی بتوانیم آزادانه چیزهایی که اذیتمان میکند را به همسرمان بگوییم، خیلی راحت تر میتوانیم آن مسائل را فراموش کرده و از دلمان بیرون بریزیم. هرچه توانایی خودمان برای چنین رفتاری را تقویت کنیم، احساس نزدیکی احساسی بیشتری به همسرمان خواهیم کرد. مزیت انعکاس دادن افکار و احساساتمان این است که دیگر به بدگمانی به همسرمان نگاه نمیکنیم.

وقتی نتوانیم این کار را بکنیم، ارتباط احساسی ما با او کمکم از بین رفته و تنها چیزی که برایمان باقی میماند همان پیوند خیالی است. برای برگرداندن شور و عشق به رابطه مان فقط کافی است کارهای کوچکی انجام دهیم که به همسرمان نشان دهیم برای کسی که هست دوستش داریم. اگر هر روز برای مقابله با این رفتارهای عادتی قدم برداریم، به سمت ارتباطی رضایت بخش تر و توام با دوست داشتن خواهیم رفت.

مرتضی ساسانی بازدید : 199 یکشنبه 28 دی 1393 نظرات (0)

سندروم رایجی در زندگی زوج ها وجود دارد. این سندروم را می توان “نامرئی شدن تدریجی زوج ها” نامید. در این سندروم که شدت و ضعف دارد به مرور زمان زوج ها نسبت به همدیگر نامرئی می شوند. شکل گیری این پدیده می تواند درست چند ماه بعد از ازدواج یا حتی نامزدی آغاز شود و به تدریجا شتاب عجیبی گسترش یابد و زندگی مشترک را ببلعد.

آغاز نامرئی شدن تدریجی زوج ها مثل بعضی از بیماری ها دوره کمون دارد و تدریجی است. زوج ها در روزهای عاشقی و احساسی معمولا برای هم تازه اند، اشتیاق به دیدن و شنیدن همدیگر دارند اما به تدریج که از روزهای اولیه آشنایی و عاشقی فاصله می گیرند دیده ها، حضورها، صورت ها و صداها و عطرها محو می شوند. مردی را در ذهن تصور کنید که هر روز همسرش را در خانه می بیند با او حرف می زند او را به یاد می آورد اما در واقع او نه همسرش را می بیند، نه با او حرفی می زند و نه او را به یاد می آورد.

زوج هایی که فقط یک بار عروسی می گیرند و تمام
بازدیدگنندگان یک غار را در ذهن تان تصور کنید. یک غار با فضای ورودی و ده ها و صدها دهلیز پیدا و پنهان، حال اگر بازدیدکننده ای فقط به فضای ورودی غار بسنده کند و پیش تر نرود و هیچ یک از تالارها و حفره ها و دهلیزهای غار را نبیند به معنی این است که غار چیزی جز یک ورودی کوچک نبوده است؟ کسی که اشتیاق حوصله یا انرژی برای کاوش در آن غار ندارد آیا می تواند ذهنش را با این فکر تخدیر و آرام کند که غار همان دهانه ورودی بوده و من غار را گشتم و دیدم و چیزی نداشت پس برمی گردم؟

برخی از زوج ها با فضای زندگی مشترک خود چنین برخوردی دارند. زندگی مشترک یک دهانه ورودی چند ماهه یا چند ساله دارد. با ورود به زندگی مشترک با تولد اولین فرزند با عبور از التهاب های احساسی – جنسی اولیه در زندگی مشترک همه چیز رنگ و بوی تکرار به خود می گیرد. بسیاری این ایده را به خود می قبولانند که زندگی مشترک یعنی همین! به تعبیر یکی از عرفا یک بار عروسی می گیرند و تمام می شود اما اگر کسی به این بینش برسد که می شود هر روز عروسی داشت – نه عروسی صوری و ظاهری و بیرونی – در آن صورت می توان قبول کرد که غار زندگی مشترک فضاهایی به مراتب بیشتر از یک دهانه ورودی چند ماهه یا چند ساله دارد.

بعد از ازدواج,زندگی مشترک,نامرئی شدن همسر

چقدر به خلوت هم راه داریم؟
اگر بسیاری از ما در برابر این سوال قرار بگیریم که چقدر اقوام درجه یک خود از همسر و پدر و مادر تا خواهر و برادرمان را می شناسیم و چقدر با خصوصیات، میل ها و انگیزه های آن ها آشناییم بیشتر به فقر شناخت مان از همدیگر پی می بریم. آدم ها ممکن است سال ها در کنار هم زندگی کنند بدون آن که فراتر از شناخت های سطحی به معرفتی نسبی درباره همدیگر برسند و خصوصیات ذهنی، روانی و ویژگی های شخصیتی همدیگر را خوب رصد کرده باشند.

این موضوع درباره زندگی مشترک هم صدق می کند. ممکن است ما زوج هایی باشیم که در طول زمان برای همدیگر نامرئی شده ایم. اگرچه به ظاهر همدیگر را می بینیم اما به خلوت همدیگر راه نداریم. دغدغه ها، غصه ها، پرسش ها و شادی هایمان را به صورت عمیق با همدیگر در میان نمی گذاریم.

اما چرا این اتفاق می افتد؟ واقعیت آن است که ما به همان میزان که تصویر ذهنی بازتری از خود، توانمندی ها، امیدها و هدف گذاری هایمان داشته باشیم می توانیم این تصویر را در همسرمان هم جستجو کنیم. اگر کسی در پی کشف زوایای پنهان غار وجود خویش باشد می تواند دست همسرش را هم بگیرد و با او پیش برود.

کدام زوج ها می توانند تالارهای غار را کشف کنند؟
زوجی را تصور کنید که هیچ برنامه مشخصی برای اوقات فراغت خود ندارند. آن ها در همان دهانه غار می مانند و پیش تر نمی روند. کسانی که در زندگی شان تمایل و شوقی به ادامه تحصیل، آموزش، تحقیق و کسب مهارت نشان نمی دهند، در واقع بساط زندگی مشترک خود را در همان دهانه غار برپا کرده اند و پیش تر نمی روند، بنابراین آرام آرام برای خود و همسرشان نامرئی می شوند چون احساس می کنند این دهانه غار را هر روز می بینند و هیچ زاویه تازه ای در این فضا وجود ندارد بنابراین ترجیح می دهند که آرام آرام نادیده اش بگیرند.

اما این آموزش علم، هنر و مهارت، مطالعه و تولید است که ما را با ابعاد جدیدی از شخصیت مان روبرو می سازد. هر مهارت آموزی یا کسب هنر و علم یا مطالعه ای به مثابه تلاش برای ورود به تالارها وحفره های همان غار است. وقتی ما زبان تازه ای یاد می گیریم در واقع طناب هایمان را به سمت دیگری از غار می اندازیم تا تالاری جدیدی را در خود کشف کنیم و کسی که می تواند تالار جدید را در خود بیابد می تواند دست همسر و همراهش را هم بگیرد تا در آن تالار جدید با هم قدم بزنند.

زندگی مشترک این چند قلم جنس نیست
پس بنابراین کسی که می خواهد در هزارتوی نامرئی شدن برای خود و همسر در زندگی مشترک به دام نیفتد راهی ندارد جز این که بپذیرد زندگی مشترک چیزی فراتر از خوردن، استراحت کردن، خوابیدن، کار کردن، تماشای تلویزیون و ارضای نیازهای جنسی است. همه این رفتارها اگرچه در جای خود عیب و ایرادی ندارند اما حکم همان دهانه غار را دارند ما به واسطه این رفتارها وارد فضای غار می شویم اما اگر رفتارهای ما در همین چند قلم جنس خلاصه شود دیر یا زود دچار آفت نامرئی و تکراری شدن زندگی مشترک خواهیم شد.
منبع: تبیان

مرتضی ساسانی بازدید : 189 یکشنبه 28 دی 1393 نظرات (0)

شاید تا یکی، دو دهه پیش ازدواج با افرادی که تجربه تلخ طلاق را پشت‌سر گذاشته بودند، آنقدرها رایج نبود به‌خصوص اگر یک طرف ماجرا دختر یا پسری قرار داشت که تا به حال تجربه ازدواج نداشت اما این روزها با تغییر فرهنگ عمومی جامعه، تغییر الگوهای ازدواج و تغییر سن و سال و معیارهای آن و همچنین تغییر نگرش و سطح دید افراد جامعه، ازدواج با افرادی که تجربه تلخ یک جدایی را داشته‌اند، چندان دور از ذهن نبوده و حتی گاهی می‌تواند نتایج و سرانجام بسیار خوبی را هم برای طرفین رقم بزند.

اگر خواستگاری دارید که قبلا یک بار بر سر سفره عقد رفته یا  قصد دارید با خانمی مطلقه ازدواج کنید، حتما به نکات زير توجه کرده و آنها را رعایت كنيد.

توجه به تمام معیارها و ملاک‌های مورد نظر:
اولین نکته آن است که این ازدواج را مانند بقیه ازدواج‌ها بدانید و فرد مقابل را به دقت با معیارها و ملاک‌هایی که برای همسر آینده‌تان در نظر گرفته‌اید، بسنجید. اگر فرد مقابل (فرد طلاق گرفته) معیارها و ملاک‌های شما را داشت، در مرحله بعد در مورد ازدواج با او فکر کنید و جدی‌تر باشید. پر واضح  است شخصی که با ملاک‌ها و معیارهای  اساسی و اصلی ذهن شما که همیشه در رابطه با انتخاب شریک زندگی‌تان داشته‌اید، متفاوت است، نمی‌تواند فرد مورد نظر شما باشد.

 تحقیق در مورد فرد مقابل: در تمامی ازدواج‌ها لازم است که افراد در رابطه با شخص موردنظرشان برای ازدواج تحقیقات لازم را انجام دهند و از تمامی جوانب خانوادگی، شغلی، اجتماعی و رفتاری طرف مقابل آگاهی یابند. تحقیقات در رابطه با افرادی که یک بار جدا شده‌اند نیز مانند سایر ازدواج‌ها باید انجام شود، البته با دقت و ریزبینی بیشتر.

اجتناب از ترحم و دلسوزی: هرگز به دلیل ترحم و دلسوزی یا کمک به فرد مقابل تصمیم به ازدواج با وی نگیرید. چنین ازدواج‌هایی شاید به شما حس خوشایندی بدهد ولی کم‌کم و پس از برخورد با مشکلات زندگی، این حس دلسوزی یا کمک در شما از بین رفته و جای خود را به احساس‌های منفی دیگر می‌دهد و همین احساس‌های منفی پایه‌گذار اختلافات و درگیری‌های آینده خواهد بود. به یاد داشته باشید که فرد مقابل را فقط و فقط به خاطر خودش و خصوصیات و ویژگی‌هایی که دارد برگزینید نه چیز دیگری.

اجتناب از سرکوب و سرزنش: اگر قصد انجام چنین ازدواجی را داشتید، فراموش نکنید هرگز نباید چه در دوران نامزدی و چه پس از آن در زندگی مشترک با دیدن کوچک‌ترین عیب و ایراد و نقطه ضعفی از فرد مقابل او را سرزنش و تحقیر كنيد و مدام گوشزد كنيد که «حتما همسر قبلی‌ات هم تو را به خاطر همین رفتارها رها کرده. خب، بنده خدا حق داشته»، «منم لطف کردم یا خامی کردم تو رو به عنوان همسر قبول کردم» و… . استفاده زن و مرد از مفاهیمی چون «سرزنش»، «سرکوب»،‌ »منت» و… در همه زندگی‌ها ممنوع است ولی در چنین ازدواج‌هایی نه تنها ممنوع است، بلکه جزء خطوط قرمز خطرناک نیز محسوب می‌شود.

سوء‌استفاده از جایگاه و موقعیت فرد مقابل: گاهی برخی تنها به دلیل سوء‌استفاده از جایگاه و موقعیت فرد مقابل حاضر به ازدواج با وی می‌شوند. مثلا آقا پسری به خواستگاری دخترخانمی می‌رود که تازه مطلقه شده است و از نظر مال و ثروت توانمند است یا می‌داند چون این دختر قبلا طلاق گرفته، خیلی راحت می‌تواند با وی ازدواج کند زیرا این دختر مانند دخترهای دیگر نیست و توقعش از زندگی و همسرش کمتر است.

زمانی که زن مطلقه و مرد مجرد باشد، قضیه را می‌توان از 2 دیدگاه خوش‌بینانه و بدبینانه مورد بررسی قرار داد. اول به نگاه بدبینانه در این زمینه می‌پردازیم.

بخش بدبینانه ماجرا!
زمانی‌که یک مرد مجرد خواهان ازدواج با یک زن مطلقه می‌شود، شاید تفکرات زیر را در ذهنش بپروراند:

1- فکر می‌کند که ازدواج ساده و راحتی در پیش رو دارد! طبق یک انتظار عمومی، زنان مطلقه در ازدواج دوم‌شان کم‌توقع‌تر هستند، سازش بیشتری نشان می‌دهند و تمایل به ازدواج‌های کم‌سر و صدا دارند که در آنها از مراسم پی‌درپی و تشریفات خبری نیست.

2- زنان مطلقه انتظار مالی پایین‌تری دارند و در شرایطی که مهریه، هزینه‌های مراسم ازدواج، هزینه‌های تامین مسکن و درآمد برای پسرها یک دغدغه جدی است، زنان مطلقه با انتظارات پایین‌تر می‌توانند گزینه خوبی باشند.

3- زنان مطلقه حامی ندارند. خانواده آنها به دلیل موقعیت فرزندشان تمایل دارند زندگی دوم دخترشان را حفظ کنند، پس در امور زندگی‌شان دخالت نمی‌کنند.

4- زنی که یک بار از همسرش جدا شده، بار دیگر هم ممکن است از همسرش جدا شود، پس اگر زندگی با او به بن‌بست رسید، دردسرهای کمتری برای طلاق خواهند داشت.

5- زنان مطلقه مهریه و حق و حقوق مالی‌شان را از همسر سابق‌شان دریافت کرده و تمکن مالی بیشتری دارند و می‌توانند منبع حمایتی خوبی برای یک پسر مجرد باشند.

چه تصمیمی باید بگیریم؟
درباره این بخش بدبینانه و آسیب‌زای ازدواج پسران مجرد با زنان مطلقه باید بگوییم بهترین راهکار این است که قبل از ازدواج، زن سعی کند انگیزه‌های اصلی خواستگارش را دریابد. ازدواجی که صرفا به دلیل برخورداری از حمایت یک مرد صورت بگیرد، می‌تواند خطرناک باشد و چالش‌های زندگی قبلی را برای یک زن تکرار کند بنابراین بهتر است کار را به کاردان بسپارید و با مشاوره‌های روانشناسی تک‌نفره و دونفره تصمیم نهایی خود را بگیرید.

تجربه تلخ طلاق ,همسر آینده‌, زندگی مشترک

بخش خوشبینانه ماجرا!
اما این ازدواج‌ها بخش خوشبینانه‌ای هم دارد.
۱ – زنان مطلقه به واسطه تجربه‌هایی که در زندگی اول خود کسب کرده‌اند، توانایی مدیریت بهتری در روابط دارند. به همین دلیل نظر پسران مجرد را بیشتر جلب می‌کنند. این زنان مهارت‌های خانه‌داری، ارتباط با اقوام، برخورد با همسر را دارند و دیگر نیازی نیست با شروع زندگی مشترک، به آزمون و خطا بپردازند.

۲ – زنان مطلقه زنانی هستند که در صورت داشتن یک زندگی آرام، قدر موقعیت را می‌دانند و برای بهتر شدن زندگی تلاش می‌کنند. آنها وضعیت بدتری را چشیده‌اند و حاضر نیستند زندگی خوب امروزی‌شان را به سادگی از دست بدهند.

۳ – در کنار همه اینها به یاد داشته باشید، مطلقه بودن دلیلی برای انتخاب نشدن برای ازدواج نیست چرا که امروزه زنان جوان زیادی را می‌بینیم که شاید در دهه دوم یا اوایل دهه سوم زندگی خود باشند و با قابلیت‌های برجسته و شان خانوادگی و اجتماعی بالا سابقه شکست را داشته باشند بنابراین از نگاه سنتی و قضاوت نادرست درباره این زنان فاصله بگیرید و بر اساس واقعیات موجود انتخاب کنید.

با همسر سابق صحبت نکنید
در میان خواستگاران یک دختر مخصوصا کسانی که به نوعی وارد سن تاخیر ازدواج یا نزدیک به تجرد قطعی هستند، حضور مردانی که طلاق گرفته‌اند یا همسر خود را از دست داده‌اند، بیشتر به چشم می‌خورد. بیشتر این دختران در رابطه با انتخاب چنین مردانی دچار اضطراب و ترس بوده و از عواقب آن می‌ترسند. آنها مدام نگران این موضوع هستند که نکند فرد مورد نظرشان برخلاف ظاهرش، مشکل خاصی داشته که همسر قبلی خود را طلاق داده و شاید سرنوشت مشابهی در ازدواج با این مردان برای آنها رقم بخورد. توجه به نکات زیر می‌تواند راهکارهای مناسبی را جلوی پای این دختران قرار دهد.

علت طلاق را دریابید
دانستن آنکه علت طلاق فرد چه بوده و چرا از همسر خود جدا شده تا حد زیادی نشان دهنده بسیاری از مسائل است که ممکن است برای آن دختر مهم باشد. بسیاری از این عوامل برای شما که به عنوان فرد انتخابی بعدی هستید، ‌ممكن است صدق نکند، در نتیجه می‌توان با دانستن این مسائل انتخاب درستی را انجام داد.

با همسر سابق وی صحبت نکنید!
اکثر اختلافات بین زوجین طلاق گرفته، حالت دعوا دارد و در دعوا منصفانه نظر دادن بسیار سخت است بنابراین برخلاف توصیه‌های رایج، صحبت با زن سابق مرد، راه‌حل مناسبی نیست و برای ایجاد شرایط یک انتخاب صحیح به دختران توصیه می‌شود که به مشاور مراجعه کنند تا بر اساس شرایطی که فرد داشته دست به انتخاب صحیح بزنند.

مطلقه‌ها با هم، مجردها با هم؟
بررسی را در قالب 2گروه ( گروه اول: یک طرف مجرد – یک طرف مطلقه / گروه دوم: هر دو طرف مطلقه) انجام داده و در هر بخش به بیان محاسن و معایب می‌پردازد:

یک طرف مجرد – یک طرف مطلقه
محاسن ازدواج زمانی که یک طرف ماجرا مجرد و طرف دیگر مطلقه است ( فارغ از جنسیت) می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

– وجود کسب تجربه در زندگی مشترک  (مثلا مرد به واسطه تجربه از زندگی مشترک قبلی می‌تواند اکنون به ایفای نقش بهتری بپردازد.)
– آشنایی بیشتر افراد با خواسته‌های عاطفی- روانی طرف مقابل و بهتر برطرف کردن نیازهای روانی او.
– کسب تجربه و آشنایی بیشتر نسبت به انجام مراسم و مناسک‌های موجود در فرهنگ ایرانی (که در صورت بی‌اطلاعی خود می‌تواند زمينه‌ساز اختلاف بین زوج‌های جوان و بی‌تجربه باشد.)
– تلاش بیشتر فرد برای جلوگیری از برخوردها و پیشگیری از تکرار تجربه تلخ گذشته

این ازدواج‌ها می‌تواند معایبی هم داشته باشد:
– احتمال وجود توقع بالای خودآگاه یاناخوآگاه از همسر فعلی به دلیل تجربیات گذشته
– احتمال قیاس کردن همسر قبلی با همسر فعلی به شکل منفی
– احتمال عدم قطع ارتباط با همسر قبلی و ادامه آن. گاهی این ارتباط می‌تواند در قالب ارتباط ذهنی و فکری باشد نه حتی به صورت واقعی اما گاهی هنوز هم ارتباط به صورت واقعی وجود دارد که قطعا مورد پسند همسر فعلی نیست.
– امکان عدم تسویه حساب حسی و عاطفی با همسر قبلی ( اگر این تسویه‌حساب اتفاق نیفتاده باشد ممکن است فرد با یادآوری خاطرات گذشته سبب آزار خود و طرف مقابل شود.)
– آسان شدن موضوع طلاق برای فرد و خارج شدن از ذهن فرد به عنوان یک تابو. در این ازدواج‌ها معمولا فرد در صورت برخورد و بروز مشکلات جدی با فرد جدید، احتمالا راحت‌تر به جدایی فکر می‌کند.

 محاسن ازدواج زمانی که هر دو فرد مطلقه هستند:
– وجود تجربه زندگی مشترک و عدم ناپختگی در این زمینه و درک بهتر از شرایط زندگی مشترک و همسر فعلی
– شناخت نسبی بیشتر از جنسیت روانی و نیازهای جنس مخالف
– تلاش برای پیشگیری از تکرار اشتباه‌هاي گذشته
– تعهد و تلاش بیشتر برای حفظ و مراقبت از رابطه و پیشگیری از جدایی
– تمایل بیشتر خانواده‌ها برای آشنایی بیشتر این دو فرد با یکدیگر و ایجاد زمینه مناسب برای انتخابی دقیق‌تر (چون هر دو فرد یک تجربه ناموفق را پشت سر گذاشته‌اند بنابراین خانواده‌ها برای جلوگیری از تکرار آن، معمولا کمی راحت‌تر با موضوع آشنایی قبل از ازدواج برخورد می‌کنند تا فرد با شخص مورد نظرش ارتباطی معقول و مناسب داشته باشد و بتواند به این شناخت برسد که آیا این شخص فرد مناسب زندگی اوست یا خیر!)

 و اما معایب این ازدواج‌ها
– وجود توقع بالا و شاید انتظارات زیاد از همسر فعلی
– قیاس با رابطه قبلی در ابعاد مختلف و رسیدن به یأس و ناامیدی و بن بست در صورت برآورده نشدن خواسته‌های مهم
– ادامه ارتباط ذهنی- فکری یا واقعی با همسر قبلی یا خانواده وی که از جانب همسر فعلی قابل پذیرش نبوده و موجبات اختلاف را فراهم می‌کند.

چه باید کرد؟!
ابتدا باید به این موضوع اشاره کرد که به واسطه وجود تفاوت‌های فردی میان انسان‌ها و تفاوت در دیدگاه‌ها و باورهای آنها محاسن و معایب مذکور در رابطه با همه ارتباطات مصداق ندارد و هر رابطه‌ای برای  خودش مختصاتی دارد که نیاز به بررسی را حتمی می‌کند. مجموعه آنچه که در این مطلب آورده شده، از موارد عمومی چنین ازدواج‌هایی است، اما آنچه در این میان حائز اهمیت بوده و باید اصلاح شود، وجود یک دیدگاه قالبی در جامعه است. بر اساس این دیدگاه ،ازدواج فرد مطلقه با فرد مجرد درست نبوده و حتما همسر بعدی وی باید یک مطلقه باشد. این دیدگاه نادرست است چرا که در مقوله ازدواج، فاکتورهای متعددی دخیل هستند و صرفا نمی‌توان به دلیل آنکه فرد، سابقه ازدواج قبلی دارد از تمام گزینه‌های مثبت او چشم‌پوشی کرد و وی را گزینه نامناسبی دانست. در این زمینه نظر و دیدگاه شخص مجرد در انتخاب فرد مطلقه مهم است و وی باید به دنبال کشف تفاوت‌ها و شباهت‌ها  باشد.محمود هندی پور مراجعه به یک مشاور باتجربه و متبحر در زمینه ازدواج را برای تمامی این افراد امری ضروری و مهم می‌داند ،چرا که با انجام مصاحبه تخصصی و گرفتن تست سازگاری و شخصیت از این افراد، بسیاری از نکات در زمینه کیفیت رابطه و شکل تداوم آن برای آنها روشن می‌شود. همچنین وی معتقد است ازدواجی که بر پایه انتخاب صحیح و آگاهانه باشد، فارغ از مجرد یا مطلقه بودن می‌تواند سرانجام خوشایندی را برای هر دو نفر به ارمغان آورد.

منبع:مجله سیب سبز

مرتضی ساسانی بازدید : 273 چهارشنبه 24 دی 1393 نظرات (0)

دختران آرایش میکنند تا شوهر پیدا کنند !

 

چرا زنان ایرانی همواره در قله آمارهای مصرف لوازم آرایش و جراحی های زیبایی دنیا قرار دارند و این صدرنشینی ریشه در چه عواملی دارد؟
همه ما بارها در آمارهای بین المللی مصرف لوازم آرایش شنیده ایم که زنان ایرانی پس از عربستان بیشترین مصرف لوازم آرایش در خاورمیانه و رتبه هفتم جهانی را دارند. پرسشی که در این میان مطرح می شود این است که چرا ما همواره در قله آمارهای مصرف لوازم آرایش و جراحی های زیبایی دنیا قرار داریم و این صدرنشینی ما ریشه در چه عواملی دارد؟

مصرف سرانه ای که سر به فلک کشیده است
براساس تحقیق موسسه تحقیقاتی TMBA، حدود ۱۴ میلیون دختر و زن بین ۱۵ تا ۴۵ سال ساکن شهرهای بزرگ ایران، بطور متوسط ماهانه ۷/۵ یورو برای خرید لوازم آرایشی هزینه می‌کنند. در این تحقیق همچنین آمده است که زنان و دختران ایرانی به دلیل توجه خاصی به چهره خود می‌کنند. دخترانی هستند که بیش از یک ساعت جلوی آینه آرایش می‌کنند.

آمار و ارقام مصرف لوازم آرایش نشان می دهد که هر زن ایرانی در سال ۱۵۰ دلار و هر زن در خاورمیانه تقریبا ۳۶ دلار لوازم آرایشی مصرف می‌کند. ضمن آن که زنان ایرانی اغلب از اجناس چینی استفاده می‌کنند و در این زمینه شاید حجم بیشتری از لوازم آرایشی را مصرف کنند. سهم برندهای معتبر اروپایی و آمریکایی که دارای کیفیت و ترکیبات قابل اعتمادتری هستند، به دلیل قیمت‌های بالایی که در ایران دارند، کمتر از یک درصد بازار تخمین زده می‌شود. متاسفانه سهم تولیدکننده‌های ایرانی از این بازار بزرگ رو به گسترش بسیار ناچیز است و حداکثر در حدود پنج درصد تخمین زده می‌شود.

خواهی نشوی رسوا؛ همرنگ جماعت شو!!
اینکه دختران و زنان کشور ما روزانه این همه پول صرف خرید لوازم آرایشی می کنند و ساعات طولانی جلوی آیینه وقت صرف رنگ رخسار می کنند، مسلما دلایل بسیاری باید داشته باشد. مریم. م ۲۲ ساله دانشجو است. او در خصوص دلیل آرایش کردن می گوید: راستش را بخواهید ما یک ضرب المثل داریم که فلسفه آرایش کردن من هم تقریبا در راستای همان است؛ «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو». زمانی که می بینم همه دخترها هم سن و ساله من پس از ساعت ها آرایش در محیط دانشگاه جامعه حاضر می شوند، من هم برای اینکه مثل آنها باشم و به قولی از آنها کم نیاورم، مجبورم مانند آنها رفتار کنم.

در دوره و زمانه ای که ماهواره ها حتی به زندگی عشایر و کوچ نشینان کشور هم رسوخ پیدا کرده و بیرون هر چادری می توان رد پای دیش را پیدا کرد، دیگر نمی شود از تاثیرات خانه مان برانداز فرهنگ القایی ماهواره ها صحبتی به میان نیاورد. همین القائات باعث می شود که زن ایده ال همان هنرپیشه و خواننده ای باشد که ساعت ها زمان صرف آرایش خود کرده و از جراحی های زیبایی بسیاری برای تغییر صورت و اندامش استفاده کرده است

آرایش می کنم تا شوهر پیدا کنم!
رویا ۲۷ سال دارد و شاغل است. او هم از طرفداران پر و پا قرص آرایش است. زمانی که دلیل آرایش کردنش را جویا می شویم، می گوید: من هنوز مجرد هستم و بالاخره باید ظاهرم در سطح جامعه و محیط کارم به نوعی باشد که اگر کسی قصد ازدواج داشت رغبت کند به من پیشنهاد بدهد. اما اگر متاهل بودم دلیلی برای آرایش نمی دیدم. وقتی در پاسخ به رویا می گوییم : مردی که قصد ازدواج داشته باشد به خاطر لوازم آرایش پیشنهاد ازدواج نمی دهد ادامه می دهد: نه خانم. مردم عقلشان به چشمشان است و اگر بدون آرایش کسی را ببینند فکر می کنند خوشگل نیست.

آرایش می کنم تا به چشم بیایم!
طلا، تنها ۱۷ سال دارد اما آنقدر لوازم آرایش روی پوستش ماسیده است که فکر می کنی لااقل ۲۵ ساله است. وقتی درباره دلیل آرایش غلیظی که بر صورتش نقش بسته می پرسی می گوید: وقتی با آرایش در جامعه حضور پیدا می کنم همه به من بیشتر توجه می کنند و احساس دیده شدن پیدا می کنم. انگار همه من را بزرگ می دانند و من از نظرشان دیگر کودک نیستم. این مسئله باعث می شود آرایش کنم تا به چشم بیایم و همه به من توجه کنند! اما زمانی که از طلا می پرسیم این دیده شدن به چه قیمتی اتفاق می افتد پاسخی نمی دهد.

آرایش می کنم تا شوهرم را نگه دارم!
نازنین ۳۲ سال دارد، زنی زیبا که دو سه سالی است ازدواج کرده است و این روزها خانه داری می کند. نازنین هم مثل خیلی های دیگر ماهانه مبالغ زیادی را صرف خرید لوازم آرایشی می کند. وقتی درباره دلیل این کارش می پرسیم، می گوید: در دوره ای که خانم ها با چنین آرایش و حجابی در سطح جامعه ظاهر می شوند، اگر من در خانه به خودم نرسم و با آرایش و ظاهر مناسب پذیرای شوهرم نباشم ، ممکن است شوهرم خدای نکرده به زن دیگری که بیشتر از من به ظاهرش می رسد، توجه کند. من هم برای اینکه همیشه از نظر شوهرم زیبا و مرتب باشم، هر ماه مبالغ زیادی را صرف خرید لوازم آرایشی و بهداشتی می کنم.

دختران و زنان کشور ما از همان سنین نوجوانی صورت خود را نیازمند لوازم آرایش می دانند که بتوانند چهره شان را زیباتر کنند و هر چه سنشان بالاتر می رود این احساس نیاز بیشتر شده و به تدریج جای خود را به جراحی های پلاستیک و تزریق بوتاکس برای جوان سازی پوست می دهد

رسانه ای که فرهنگ را تغییر داده
یکی از مهم ترین دلایلی که در سالهای اخیر باعث گسترش روز افزون گرایش به لوازم آرایش و جراحی ها پلاستیک در کشور شده، گسترش ماهواره ها است. در دوره و زمانه ای که ماهواره ها حتی به زندگی عشایر و کوچ نشینان کشور هم رسوخ پیدا کرده و بیرون هر چادری می توان رد پای دیش را پیدا کرد، دیگر نمی شود از تاثیرات خانه مان برانداز فرهنگ القایی ماهواره ها صحبتی به میان نیاورد. همین القائات باعث می شود که زن ایده ال همان هنرپیشه و خواننده ای باشد که ساعت ها زمان صرف آرایش خود کرده و از جراحی های زیبایی بسیاری برای تغییر صورت و اندامش استفاده کرده است. در این میان این زنان جامعه هستند که برای نزدیک شدن به الگوی القایی غربی مجبور هستند خود را به دست لوازم آرایش و جراحی های پلاستیک بسپارند.

اعتماد به نفسی که نیست
از دیگر عوامل مصرف جنون بار لوازم آرایش در کشور ما اعتماد به نفس پایین زنان و دختران جامعه است. آمارها نشان می دهد که زنان و دختران کشور فرانسه که بزرگترین قطب تولید لوازم آرایش در جهان است، کم ترین مصرف این لوازم را در دنیا دارند. البته ماجرای مصرف کم لوازم آرایش در کشورهای توسعه یافته امری بدیهی است. اما دختران و زنان کشور ما از همان سنین نوجوانی صورت خود را نیازمند لوازم آرایش می دانند که بتوانند چهره شان را زیباتر کنند و هر چه سنشان بالاتر می رود این احساس نیاز بیشتر شده و به تدریج جای خود را به جراحی های پلاستیک و تزریق بوتاکس برای جوان سازی پوست می دهد. مسئله این است که زنان و دختران ما هیچ گاه از ظاهر خود رضایت نسبی را ندارد و همواره برای رسیدن به چهره ایده آل القائی به دنبال مصرف لوازم ارایش هستند.

به هر رو تا زمانی که الگوی زن برتر در جامعه ما مدلها و خواننده های اروپایی باشد، وضعیت به همین منوال ادامه پیدا خواهد کرد و در این میان چاره ای نیست جز تغییر فرهنگ و نگرش جامعه در خصوص معیارهای زن ایده آل.
منبع:اول نيوز

 

مرتضی ساسانی بازدید : 329 جمعه 19 دی 1393 نظرات (0)

وقتی برای تردد در خیابان باید بدانیم رفتن به کدام خیابان و کوچه ممنوع است، رانندگی با چه سرعتی مجاز است، می‌توان اینجا دور زد یا نه، حق تقدم در چهارراه با کدام وسیله است و هزاران قاعده و قانون دیگر، پس زندگی در کنار همسر، نیاز به قوانینی دارد که باید آنها را بدانیم و اجرا کنیم.
گاهی لازم است چیزی شبیه تابلو در خانه نصب کنیم که قوانین را به ما گوشزد کند. قانونی که می‌خواهیم در موردش حرف بزنیم، تابلوی دور زدن ممنوع است. تابلویی که خیلی اوقات اگر پلیس و دوربین در کار نباشد، راحت آن را ندیده می‌گیریم و گاهی هم دچار تبعات این ندیده گرفتن می‌شویم.

در زندگی زناشویی و در یک خانه، این قانون چه معنی می‌تواند داشته باشد؟ تا به‌حال فکر کرده‌اید که چه موقعی همسرتان را دور زده‌اید؟ پاسخ به این پرسش چندان سخت نیست، هر چیزی که در خانه به صداقت شما خدشه وارد کند، در حقیقت همان دورزدن شریک زندگی‌تان است.

پایه و اساس زندگی مشترک بر پایه اعتماد طرفین است. وقتی هر کدام از همسران کاری را انجام می‌دهند که نمی‌توانند به همسرشان بگویند و به نوعی مجبور به مخفی کاری می‌شوند، یعنی همسرشان را دور زده‌اند درست جایی که تابلوی دور زدن ممنوع نصب شده است! اگر طرف مقابل با نصب دوربین و چک‌کردن همسر متوجه این دور زدن بشود، خودرو به پارکینگ منتقل خواهد شد و زندگی لنگ می‌ماند.

اما دور زدن در زندگی مشترک مصادیق زیادی دارد. گاهی اوقات زن و شوهر نمی‌دانند کاری که انجام می‌دهند در حقیقت دور زدن طرف مقابل است و آن را با زرنگی اشتباه می‌گیرند. این حرکت آنها مرا یاد افرادی می‌اندازد که با دیدن پلیس، کمربند ایمنی خود را به صورت کاملا صوری روی بدن می‌آورند بدون آن که آن را ببندند و با رد شدن از مقابل پلیس آن را رها و فکر می‌کنند خیلی زرنگ هستند. یعنی احتمال آسیب‌دیدن به جانشان را نوعی زرنگی می‌دانند. حال وقتی در زندگی مشترک کاری می‌کنیم که به صداقت و اطمینان در فضای خانه آسیب می‌زنیم، در خوشبینانه‌ترین حالت آن حتی وقتی همسرمان متوجه نشود، اطمینان نداشتن به فضای خانه، بر روحیه و احساس آرامش ما نیز اثر می‌گذارد. حالا دو مصداق از دور زدن‌های همسر را کمی با هم بررسی می‌کنیم.

اولین نوع دور زدن همسر که در زندگی‌ این روزها رایج شده است، دروغ گفتن است. در حقیقت دروغگویی از مسئولیت‌ناپذیری ناشی می‌شود.
یکی از دلایل عمده دروغ در زندگی، ترس از دست دادن موقعیت است زمانی که افراد چنین احساسی را دارند، اقدام به دروغگویی می‌کنند و با این عمل اعتماد افراد نسبت به یکدیگر کاهش می‌یابد. اگر موقعیت به گونه‌ای باشد که فرد آنچه اتفاق افتاده آزادانه تعریف کند و آن اتفاق مورد تحلیل قرار گیرد و با گذاشتن قول و قراری با یکدیگر مانع از بروز مجدد این اتفاق شوند، بسیار بهتر و کار سازتر است. هر کدام از همسران، زمانی که در خصوص یک موضوع از اول دروغ می‌گویند، سبب می‌شود تا انتها دروغ را ادامه دهند. زمانی که فرد اشتباهی مانند دروغ گفتن را مرتکب شود باید تمام سعی خود را به کار گیرد تا طرف مقابل متوجه نشود. یک ضرب‌المثل قدیمی هست که می‌گوید: دروغگو کم حافظه است! در بسیاری‌ مواقع دست همسر دروغگو رو می‌شود و حال، مرحله دوم مشکلات شروع خواهد شد؛ بازسازی اعتماد از دست رفته!

البته در برخی مواقع بررسی‌کردن‌ها و حساسیت‌های زیاد طرف مقابل به دروغگویی همسر می‌انجامد. در خانواده‌هایی که همسران یکدیگر را با دروغ دور می‌زنند، زوجین نسبت به یکدیگر گذشت ندارند و با انجام کوچک‌ترین خطا، واکنش بدی از خود نشان می‌دهند. همین حساسیت‌های بیش از حد گاهی همسر را به دروغگویی وادار می‌کند. در حالی که خانه باید جایی باشد که افراد با هم راحت بوده و اگر هم خطایی کردند امید به بخشش داشته باشند و آن وقت مجبور نمی‌شوند یکدیگر را دور بزنند.

اما نوع خطرناک‌تر و آسیب‌زننده‌تر دور زدن که این روزها گاه اتفاق می‌افتد و یک تهدید جدی برای خانواده است، دور زدن‌هایی با رنگ و بوی نفر سوم است. خیانت در حقیقت دور زدن همسر و دور زدن تعهدی است که در محضر خداوند به آن پایبند شدیم. این نوع‌ دور زدن، می‌تواند آسیب‌های جدی به زندگی ما برساند. علاوه بر احتمال برملا شدن و از هم پاشیدگی زندگی مشترک، عذاب وجدانی که همسر خائن در تنهایی خود تحمل می‌کند حتی اگر در خودآگاه متوجه آن نشود، ناخودآگاهش را در هم ریخته و در دراز مدت افسردگی و مشکلات روحی ایجاد خواهد کرد.

برخی افراد وقتی خیانت می‌کنند برای فرار از واقعیت و آرامش درونی خود با آوردن دلایل مختلفی سعی می‌کنند کارشان را توجیه کنند. مثلا نبود پیوند عاطفی در خانه، مشغله زیاد همسر، سرد مزاجی و بی توجهی به رابطه زناشویی را علت خیانت می‌دانند در حالی که اگر طرف مقابل آنها به هر کدام از این دلایل چنین کاری کند، نمی‌توانند قبول کنند.با آمدن نسل جدید روابط اجتماعی به صورت آنلاین و مجازی باید بتوانیم، قواعد ارتباط صحیح آنها را نیز به دست آوریم.

بسیاری از دوستی‌های مجازی و مراودات آنلاین که به دلیل نبود طرف مقابل و تایپ کلمات به عنوان واسطه، به نظر ما عادی و طبیعی می‌آید، در حقیقت نوعی خیانت محسوب می‌شود. خیانت فقط رابطه جنسی نیست حتی وابستگی عاطفی به جنس مخالف و نامحرم هم خیانت است. این گپ‌زدن‌ها و وقت گذاشتن‌های اینترنتی که در بسیاری‌مواقع با وابستگی همراه است، همان خیانت است که رنگ و لعاب مدرن گرفته. هر گاه خودتان را توجیه می‌کردید که این فقط یک رابطه در شبکه اجتماعی است، خود را جای همسرتان بگذارید. ببینید دوست دارید همسر شما با جنس مخالفی در فضای مجازی ساعت‌ها حرف بزند و عکس و نوشته رد و بدل کند؟

با مدرن شدن زندگی، حتی دور زدن‌هایمان هم مدرن شده است، اما نتیجه فقط یک چیز است: از بین رفتن روح آرامش در خانه که ضرر اصلی آن متوجه خودمان خواهد شد، درست مثل وقتی در جای دور زدن ممنوع، دور می‌زنیم و خودمان آسیب می‌بینیم.
منبع :sara.jamejamonline

 

مرتضی ساسانی بازدید : 209 جمعه 19 دی 1393 نظرات (0)

مسیر زندگی است دیگر، بالا و پایین دارد، پستی و بلندی دارد…همه ما دوست داریم که به همسرمان عشق بورزیم و از طرف او هم مورد محبت باشیم، اما چه می شود که بعضی وقت ها ناخود آگاه سرش داد می زنیم و او هم با فریاد پاسخ مان را می دهد و محیط خانه از ابرهای تیره آکنده می شود؟

تفاوت های زن و مرد؟ ونوسی بودن زنان و مریخی بودن مردان؟ خستگی روزانه؟ فشار زندگی؟
اگر در مسیر عشق، موانع و دست اندازهای زیادی به وجود آمد، بعضا علت آن تفاوت های زن و مرد است و عدم شناخت ما از مهارت های زندگی. اما درصد زیادی هم از مشکلات ما، ناشی از استرس است. هنگامی که استرس و نگرانی فردی آشکارا کاهش می یابد، استرس رابطه هم کم می شود. اگر روابطمان را براساس شیوه هایی بنا کنیم که زن یا مرد هنگام ورود به خانه استرس نداشته باشند و آرام شود، تفاوت های بین ما به عنوان زن و مرد، هر چه هم که باشد به حداقل می رسد. هنگامی که عامل استرس وجود نداشته باشد، تفاوت های ما در عمل، به منبع اصلی شکوفایی دو طرفه تبدیل می شود.

زنان و مردان زمانی که احساس خوبی دارند، به همسرانشان اعتراضی نمی کنند. مشکلات و توقعات زمانی پیدا می شوند که زن و مرد هر دو استرس داشته باشند. حتی توقعات غیر واقعی ما، اغلب هنگامی پیش می آیند که از همسرمان می خواهیم به ما کمک کند تا استرسمان را کم کنیم.

در این عبارت واقعیتی نهفته است. این مشکل، تنها ناتوانی شریک زندگی ما در برابر استرس نیست، بلکه اغلب تا حدی استرس خود ما هم هست که مشکل ساز می شود. با آموختن شیوه ی مقابله با استرس، آمادگی بیشتری برای کمک به همسرمان پیدا می کنیم. با تلاش برای اینکه دنیا را از زاویه ی دید همسرمان نگاه کنیم، می توانیم از خواسته ها و انتظارات غیرواقعی مان بگذریم و احساس پذیرش، اعتماد و سپاسگزاری پیدا کنیم که اینها تا حد زیادی بخشی از همان چیزی هستند که ما آن را «عشق واقعی» می نامیم.

مثلا زنی که مقدار درآمد شوهرش را با خرج خانه بسنجد، دیگر توقعات آنچنانی نخواهد داشت و از این که همسرش به خوبی و با هنرمندی از عهده ی خرج ها برمیآید، از او سپاسگذار خواهد بود و مردی که یک روز در خانه باشد و مسئولیت های گوناگون همسرش را بپذیرد، از سر و کله زدن با بچه ها تا کارهای تمام نشدنی خانه، دیگر توقع شام و ناهار های مختلف و کدبانوگری در حد مادرش را از همسرش نخواهد داشت و از خانمش سپاسگذار خواهد بود.

زنان و مردان زمانی که احساس خوبی دارند، به همسرانشان اعتراضی نمی کنند. مشکلات و توقعات زمانی پیدا می شوند که زن و مرد هر دو استرس داشته باشند. حتی توقعات غیر واقعی ما، اغلب هنگامی پیش می آیند که از همسرمان می خواهیم به ما کمک کند تا استرسمان را کم کنیم

با ابزار و دیدگاه های تازه ای که درباره ی نیازهای زنان به دست آورده ایم، هر مردی می تواند به همسرش کمک کند بی اینکه استرسش بیشتر شود بر آن غلبه کند. هر مردی می تواند همان حمایت بی غل و غش، عاشقانه و همراه با تعامل را که هر زنی آرزو دارد به زنش بدهد.

زن نیز می تواند روشهایی را برای کاهش استرس شوهرش بیاموزد که به مرد کمک می کند تا از راه کمک به همسرش احساس موفقیت نماید. به طور قطع، هر مردی به حمایت از درون خانواده، ارتباط مثبت و عشق نیاز دارد اما آنچه که برای او و استرسش مهم تر است، احساس موفقیت در کارهایی است که برای همسرش انجام می دهد.

چگونه استرس را کاهش دهیم؟
احساس موفقیت در رابطه، استرس را شکست می دهد، یافتن شیوه هایی که به مرد این پیام را می دهد که او در این که همسرش به رضایت درونی برسد، موفق بوده است، برای او همانند از خود گذشتگی نیست. زن نباید از نیازهایش بگذرد، فقط برای اینکه از شوهرش چیزی نخواهد. زنان امروزی واقعاً به شوهرانشان و کمکشان نیاز دارند. مشکل این است که زنان همیشه نمی دانند چگونه تقاضای حمایت و کمک کنند تا متناسب با واقعیت های جنسی آنان و همراه با حس قدرشناسی از تلاش هایش باشد. اگر انتظارات زن واقعی باشد و مرد بتواند آن ها را برآورده کند، مرد احساس موفقیت می کند و استرسش از بین می رود با حمایت از مرد به این شیوه، نه زنی نیاز می شود که خودش را قربانی کند و نه نیاز است از باورهای واقعی اش در مورد مرد، آنچنان که «باید» باشد، بگذرد، بلکه تصمیم می گیرد آن طور که واقعاً مردان «هستند» با آن ها برخورد کند. این فرمولی است که برای هر رابطه ای کاربرد دارد. این همان «عشق واقعی» با تمام ویژگی هایش است.

من روزی را به یاد می آورم، تقریباً در سال ششم ازدواجم با همسرم که به او گفتم: « رابطه ما به اندازه ی روزهای اول آشناییمان خوب بود.» پاسخ او همیشه در ذهنم است. او گفت: «از اولش هم بهتر بود. زیرا تو الان خوب و بد مرا می دانی و هنوزم مرا عاشقانه می پرستی! این همان عشق واقعی است.»

آن روز همسرم به من کمک کرد به این نتیجه برسم که عشق فقط انجام کارهای رویایی نیست تا نیازی برآورده شود. بلکه عشق شریک شدن در زندگی به نحوی است که هر دوی ما مشتاق بر آورده کردن خواسته های دیگری به بهترین نحو هستیم. بخشیدن اشتباهات شریک زندگی مان و پذیرش محدودیت هایش می تواند به اندازه ی قدردانی از هدایا و موفقیت های فراوانش برای او ارضاء کننده باشد.
منبع: تبیان

مرتضی ساسانی بازدید : 171 شنبه 13 دی 1393 نظرات (0)

هورمون شناسی در رابطه عشقی

ممکن است کسانی به این مولکول عشق معتاد شوند. آنها به مقادیر زیاد مواد آمفتامین مانند دوپامین، نور اپی نفرین و فنیل اتیل آمین نیاز دارند. از آنجا که بدن نسبت به این مواد شیمایی مقاومت پیدا می کند، برای رسیدن به همان درجه از حال، مقدار مصرف این افراد رفته رفته افزایش پیدا می کند. از این رو برای برآوردن نیاز خود ناگزیرند روابطشان را مداوم تجدید کنند.

آزمایشی با چند شرکت کننده انجام گرفته است، در این آزمایش افراد در حالیکه در دستگاه MRI قرار داشتند، یک بار عکس معشوق خود و یک بار یک عکس غریبه نشان دادیم و عکسهای مغزی آنها را در این دو حالت مقایسه کردیم. به نظر می آید که دو ناحیه در مغز که مسئول احساس عشق هستند را شناسایی کرده ایم. از علائم بارز دیگر، بالا رفتن میزان هورمون دوپامین (Dopamin) و نورآدرنالین (Noradrenalin ) و پایین آمدن میزان هورمون سروتونین (Serotonin) در مغز است. انرژی جوشان، تحریکات خوشحال کننده گاهی تا به حد رسیدن به خلسه، عرق کردن زیاد و طپش قلب نتیجه ترشح این سوپ هورمونی است.

 

البته هورمون های استروئیدی نظیر استروژن ( estrogen ) و تستوسترون ( testosterone ) در میل جنسی نقشی حیاتی ایفا می کنند و بدون آنها شاید هرگز وارد قلمرو پرخطر عشق واقعی نمی شدیم. اما مشهورترین ماده شیمیایی مربوط به عشق همان فنیل اتیل آمین ( phenylethylamine ) یا PEA است، نوعی آمین که به طور طبیعی در مغز تولید می شود. PEA یک آمفتامین طبیعی، شبیه داروهای موجود در بازار است و میتواند موجب تحریکات مشابهی شود.

این همان ماده ای است که احساساتی همچون پرواز کردن در آسمان و بر فراز جهان بودن ناشی از کشش به سوی معشوق را در شما پدید می آورد و همان که انرژی لازم برای بیدار ماندن تا صبح و مکالمه های تلفنی را تامین می کند. این ماده که در اصطلاح مولکول عشق نیز نامیده می شود در نتیجه یک سری اعمال ساده فریبنده همچون تلاقی دو نگاه یا تماس دو دست از مغز ترشح می شود. هیجانات سرگیجه آور، ضربان تند قلب و نفس زدن های بریده بریده و همه اینها متاسفانه چیزی جز نشانه های بالینی مصرف بیش از حد این ماده شیمیایی در بدن فرد عاشق نیستند.

تعداد صفحات : 7

درباره ما
Profile Pic
مجله سه سوت در سال 1389 و با هدف فراهم آوردن امکان استفاده بهینه از اوقات فراغت کاربران اینترنتی راه اندازی شد. این مجله تفریحی، آموزشی و سرگرمی همواره سعی داشته تا با بهترین و مفیدترین و جذاب ترین مطالب اوقات خوشی را برای کاربران فراهم نماید. اکنون نیز بعد از گذشت هفت سال از تاسیس این سایت هنوز محبوبیت این سایت از بین نرفته و همه روزه مورد بازدید بسیاری از کاربران عزیز قرار می گیرد. امید است شما نیز لحاظ خوب و خوش و مفیدی در سه سوت داشته باشید.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    مطالب سایت را چگونه ارزیابی میکنید
    آمار سایت
  • کل مطالب : 7397
  • کل نظرات : 201
  • افراد آنلاین : 193
  • تعداد اعضا : 497
  • آی پی امروز : 666
  • آی پی دیروز : 1083
  • بازدید امروز : 3,554
  • باردید دیروز : 6,845
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 30,029
  • بازدید ماه : 113,546
  • بازدید سال : 632,116
  • بازدید کلی : 7,251,991